همسرم همراه من وسایل را می‌برد و می‌آورد و از آن‌جا که هم شور و شوقی بود و هم تعهد داشتیم که ظرف یک هفته کار را تمام کنیم، شب‌ها را هم نمی‌خوابیدیم و با هم کار می‌کردیم. کار بسیار سخت و طاقت‌فرسایی بود اما مصمم بودیم و بالاخره یک هفته که به پایان رسید، یک تن پودر هم آماده شد. تمام یک تن را دو نفری پس از تولید بسته‌بندی کردیم و در کیسه‌ها گذاشتیم و من آن‌ها را به هتل هیلتون بردم. حالا دیگر #فصل_جدیدی از #زندگی‌ام رقم خورده بود. هر چند وقت یک بار از #هتل_هیلتون سفارش #پودر می‌گرفتم و تحویل می‌دادم. کم‌کم سعی کردم مقداری از پودر را در کارگاهم تولید کنم. برای بار دوم که سفارش گرفتم امکاناتی در کارگاهم ایجاد کردم، اما نتوانستم تمام امکانات را مهیا کنم. کمبود جا هم مزید بر علت بود. بنابراین مقداری از آن را در #کارگاه تولید کردم و مقداری از آن را در خانه. بار سوم نیز به همین منوال گذشت، اما در چهارمین سفارشی که گرفتم، تمامی امکانات را در کارگاهی فراهم آوردم و پنج تُن سفارش گرفتم و تمام پودرها را در کارگاه تولید کردم.قسمتی از کارگاه را کاشی کردم و وسایل لازم را خریدم و در آن‌جا جاسازی کردم.کارگاه اول را در خانه‌ای احداث کرده بودم که 150 متر بود و همان‌طور که گفتم از یک اتاق کوچک و یک حیاط کوچک در جاده تهران نو تشکیل می‌شد. یک حیاط 100 متری دیگر نیز به کارگاه چسبیده بود.  هر دوی این خانه‌ها، خانه‌های مردی بود به نام #متین_‌نژاد که خودش در قسمت 100 متری که بعداً به #کارگاه اضافه شد با خانواده‌اش سکونت داشت. من اجاره خوبی به او دادم آن‌قدر که برایش صرف می‌کرد که تخلیه کند و برود جای دیگر بنشیند. او رفت و ما خانه دیگر را هم به خانه اولی که کارگاه بود اضافه کردیم. حالا یک محیط 250 متری وجود داشت که می‌توانستم پودرها را در آن بسازم. دیگر #درآمد_خوبی_داشتم و قدری وضعم روبه‌راه شده بود. پیش از تولید #پودر تعداد کارگرهایم 5 نفر بودند. پودر را که به #تولیداتمان اضافه کردیم کارگرها 12 نفر شدند. یکی دو سال آن‌جا کار می‌کردیم و محصولات را می‌فروختیم تا این ‌که امکان گسترش پیش آمد. خانه‌ای دیگر در همان اطراف کرایه کردم که خانه‌ای 400 متری مقابل حمامی به نام #دیلمی بود. خانه دو طبقه بود و یک حیاط بزرگ داشت. از صاحبخانه اجازه گرفتم و سوله‌ای 100 متری نیز در حیاط خانه درست کردم. در سال 1345 برند #گلرنگ را با نام #محصولات_شوینده و آرایشی_بهداشتی_گلرنگ ثبت کردم. و این #داستان ادامه دارد…

#قسمت_شانزدهم_دریاشود_آن_رود