پیشگفتار

«کمپین تبلیغاتی» از عبارت‌های پرکاربرد در دنیای بازاریابی است. واژه‌ای که این روزها در سطح گروه صنعتی گلرنگ نیز زیاد به کار برده می‌شود. حجم ریالی کمپین معمولاً مورد توجه‌ترین صفتی است که در توصیف کمپین‌های تبلیغاتی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بارها می‌شنویم که فلان کمپین تبلیغاتی ده میلیاردی را این شرکت به اجرا گذاشته یا شرکت دیگری بودجه‌ی کافی برای اجرای کمپین های تبلیغاتی در اختیار ندارد. معمولاً در میانه بحث‌های مربوط به بودجه و تقسیم‌بندی آن، فلسفه اصلی «کمپین» به فراموشی سپرده می‌شود. از طرف دیگر، امکان تعریف معیارهای دقیق برای ارزیابی اثربخشی کمپین تبلیغاتی در اکثر مواقع وجود ندارد یا کمتر به کار گرفته می‌شود. شرکتها و سازمانهایی که به صورت دائمی برنامه‌های تبلیغاتی گسترده اجرا می‌کنند معمولاً به تدریج به اثربخشی نسبی رسانه‌ها و تکنیک‌ها و ابزارهای مختلف پی می‌برند. (دقیقاً مشابه شرکتهای تابعه‌ی گروه صنعتی گلرنگ در تبلیغات صدا و سیما که به مرور زمان و بکاربردن تجارب به روش‌های اثربخش آن پی برده‌اند).

ترکیب ابزارهای مورداستفاده در کمپین های تبلیغاتی نیز حاصل ارتباط و دسترسی به منابع است. برخی شرکتها به صورت گسترده بیلبوردهای مختلف در سطح شهرها را در اختیار دارند. برخی دیگر از ارتباط نزدیک با صدا و سیما برخوردار هستند. گروه دیگری با رسانه های مکتوب نظیر مجله ها و روزنامه ها رابطه دارند. این می‌شود که یک شرکت به شدت تاکید می‌کند که استفاده از بیلبوردها اثربخش‌ترین قسمت کمپین تبلیغاتی است و شرکت دیگری فضای محیطی را به طور کامل رد و فعالیت انحصاری در فضای مجازی را توصیه می‌کند. یکی معتقد است شبکه‌های داخلی بیننده ندارند و شبکه‌های ماهواره ای گزینه خوبی هستند. دیگری اصرار دارد که حرکت به سوی شبکه‌های ماهواره ای به دلیل محدودیتهای قانونی در ایران، یک خودکشی استراتژیک است.

با این حال، کمپین تبلیغاتی را می توان، مجموعه‌ای از فعالیت‌های تبلیغاتی چندجانبه دانست که قبل از هر چیز پیام هدف کمپین مشخص شده، مخاطب تعیین شده و با برنامه‌ریزی دقیق، بکوشد پیام مناسب در دوره زمانی مناسب با بودجه مناسب برای مخاطب مناسب ارسال شده و تعداد بیشتری از مخاطبان را برای نزدیک تر کردن ارتباط با مالک کمپین، ترغیب نماید. کمپین تبلیغاتی بدون تعریف معیار عددی مشخص برای سنجش کارایی، بی معنی است.

واحد بازاریابی گروه صنعتی گلرنگ، یافتن، بررسی و انتشار کمپین‌های تبلیغاتی موفق در سطح بین‌المللی را یکی از رسالت‌های خود می‌داند و در همین راستا، مستندی مربوط به کمپین تبلیغاتی «من می‌تونم!» محصول پوشک برند پمپرز (متعلق به شرکت P&G) تهیه نموده است. در این کمپین، سازگاری و یکپارچگی ابزارهای تبلیغاتی و ارزیابی دقیق اثربخشی کمپین تبلیغاتی به وضوح نشان داده شده است. امیدواریم انتشار این کمپین بتواند قدم کوچکی باشد در راستای انتشار دانش در حوزه بازاریابی در سطح گروه صنعتی گلرنگ.

                              

در یک نگاه

در سال 1961 P&G، یک بازار جدید (بازار پوشک کامل ) را با ارائه و معرفی برند پمپرز ایجاد کرد. علیرغم اینکه پمپرز اولین پوشک کامل موفق بازار بود، در سال 1985، این برند جایگاه اول بازار را به برند هاگیز از شرکت کیمبرلی- کلارک داد که در سال 1968 معرفی شده بود اما تا سال 1977 به صورت ملی توزیع نشده بود. لغزش برند پمپرز همچنان در بازار ادامه داشت تا حدی که در سال 2001 سهم بازار پمپرز بیش از 14 درصد از هاگیز عقب افتاد. در سال 2002، عرضه ی مجدد پمپرز با معرفی محصولات کامل «مراحل رشد کودک» که شامل پوشک شورتی آموزشی برای کودک نوپا می شد، به کاهش این فاصله میان پمپرز و هاگیز کمک کرد. برای کمک به پیشرفت پمپرز، این شرکت یک پوشک کامل شورتی آموزشی جدید به نام «حس کن و یادبگیر؛ آموزش دهنده های حرفه ای » عرضه کرد که برای کمک به آموزش استفاده آسانتر از توالت طراحی شده بود.

برای بازسازی آگاهی از برند پمپرز در ذهن مصرف کننده و برای پشتیبانی از عرضه ی حمایت از معرفی محصول «حس کن و یادبگیر؛ آموزش دهنده های حرفه ای»، این شرکت با آژانس تبلیغاتی ساتچی‏اند‏ساتچی نیویورک برای خلق یک کمپین بازاریابی قرارداد بست. کمپین جدید «من می تونم!» در ماه اوت سال 2004 آغاز شد، زمانی که والدین بسیاری مشغول آموزش استفاده از توالت به کودکان خود قبل از ورود به مهد کودک بودند. هیچ بودجه ی مشخصی برای این کمپین مدنظر نبود، اما هزینه ای 20 میلیون دلاری برای آن تخمین زده می شد. کمپین «من می تونم!» شامل تیزرهای تبلیغاتی تلویزیونی با موزیک معروف سال 1990 گروه موسیقی اسنپ “the power” می شد. همچنین تبلیغات چاپی این کمپین بر روی مجلات محلی و مجموعه تجهیزات آموزشی “Potty Power” (که در خرده فروشی های در سطح ملی فروخته می شد) قرار گرفت.

چند هفته پس از راه اندازی کمپین، مشخص شد که هم خود کمپین و هم محصول پوشک شورتی آموزشی، هر دو برای مادران کودکان نوپا بسیار جذاب بوده است. بر اساس یک گزارش در عصر تبلیغات، سهم بازار P&G در پوشک شورتی آموزشی در سپتامبر 30 درصد افزایش داشت، و در اکتبر 2004 فاصله بین پمپرز و هاگیز کاملا از میان برداشته شد تا حدی که هاگیز حتی 3 درصد هم عقب افتاد. این کمپین در سال 2005 به خاطر بالا بردن سطح آگاهی از برند پمپرز و ترغیب مصرف کنندگان به استفاده از محصول «حس کن و یادبگیر؛ آموزش دهنده های حرفه ای»، موفق به کسب جایزه برنز EFFIE شد.

تاریخچه

شرکت P&G در سال 1837 توسط ویلیام پراکتر، سازنده شمع، و جیمز گمبل، سازنده صابون، تاسیس شد. سال ۱۸۵۹، سال پیشرفت و رونق شرکت بود و فروش آن در همان سال به ۱ میلیون دلار رسید. در حین جنگ های داخلی قراردادی مبنی بر تامین شمع و صابون برای ارتش اتحادیه داشت. P&G در سال ۱۸۸۰ صابون آیووری را برای مصرف کنندگان به بازار عرضه کرد. همزمان با رواج استفاده از نیروی برق برای روشنایی، در دهه ی 1920، این شرکت تولید شمع را متوقف کرد و تمرکز خود را به تولید انواع متنوعی از محصولات مصرفی، از جمله روغن شیرینی پزی کریسکو، شامپوی پریل و پودر لباسشویی تاید معطوف کرد. در دهه ی۱۹۵۰ یکی از کارمندان P&G به نام ویکتور میل که مهندس شیمی بود، ایده ای که در سال 1946 توسط ماریون دونوان (مادری که از نشت کردن پوشک های پارچه ای و عرق سوز شدن پاهای کودک خود خسته شده بود) مطرح شده بود را توسعه داد. این ایده، پوشک کامل، باعث شکل گیری برند پمپرز در شرکت P&G شد.

این محصول جدید در سال 1961به مرور در شهرها و ایالات مختلف امریکا به مصرف کنندگان معرفی شد تا اینکه در سال 1970 فروش آن در سطح ملی آغاز شد. راحتی استفاده از پوشک های کامل باعث استقبال والدین پر مشغله از این محصول شد. و با افزایش تقاضا، P&G همچنان به بهبود محصول خود ادامه داد. این تغییرات شامل اضافه کردن نوار های چسبی، استفاده از فلاف پالپ، اضافه کردن محصولات جدید به خط تولید پوشک، از جمله لوو، که برای نوزادان بزرگتر مناسب بود، و پوشک های کوچکتر که برای نوزادان تازه به دنیا آمده مورد استفاده قرار می گرفت. این خط با افزودن پوشک های طراحی شده مخصوص دختران (با پدینگ بیشتر در عقب) و مخصوص پسران (با پدینگ بیشتر در جلو) همچنان به رشد خود ادامه داد.

با وجود اینکه پمپرز خالق پوشک کامل بود و برای این محصول بازار ایجاد کرده بود، در سال 1990 برند هاگیز از شرکت کیمبرلی- کلارک از آن پیشی گرفت. برندی که فعالیت خود را ۷ سال پس از پمپرز در سال 1968 و در بازار های محدود شروع کرده بود. کیمبرلی- کلارک، خط تولید هاگیز را با تولید پوشک های شورتی آموزشی برای کودکان نوپا در سال ۱۹۸۹ توسعه داد. اما پمپرز تا سال ۱۹۹۳، ۴ سال پس از رقیب، تولید پوشک های کامل شورتی آموزشی مخصوص کودکان نوپا خود را به بازار عرضه نکرد و همین امر باعث شد پمپرز سهم بازار خود را به رقیب واگذار کند. در سال ۲۰۰۲ پمپرز برای پیشی گرفتن از هاگیز خط تولید محصولات جدید خود برای کودکان نوپا را معرفی کرد، که پوشک کامل شورتی آموزشی جاذب، طراحی شده به گونه ای که کودک بتواند در حالت ایستاده بپوشد را شامل می شد. و همچنین پوشک هایی برای کودکان نوپایی که به طور کامل آموزش استفاده از توالت ندیده اند، اما قادرند که لباس زیرشان را خودشان بپوشند. محصولات جدید به بقای پمپرز در بازار کمک کرد. در سال ۲۰۰۴ محصولات «حس کن و یادبگیر؛ آموزش دهنده های حرفه ای» به خط تولید اضافه شود که این محصول از این طریق که کودکان خیسی را احساس کرده و یاد بگیرند تا با رفتن به توالت، خود را خشک نگه دارند، طراحی شد. این شرکت برای ترویج محصول جدید و بالا بردن سطح آگاهی از برند، کمپین «من می تونم!» را معرفی کرد.

بازار هدف

«من می تونم!»، دو مخاطب هدف داشت: کودک نوپایی که در حال یادگیری استفاده از توالت بود، و والدین، به خصوص مادران، که به این فرآیند کمک می کردند.

بر اساس تحقیقات انجام گرفته از والدین به عنوان مربیان آموزش استفاده از توالت، آنها باور داشتند که آموزش استفاده از توالت به کودکان نوپا حدود ۵ ماه زمان می برد، در صورتی که در واقع این فرآیند بین ۸ تا ۱۰ ماه طول می کشید. همچنین مشخص شد که کودک نوپا در این فاصله زمانی با حوادثی رو به رو می شد که والدین قادر به پیشگیری از آن نبودند. والدین همچنین قادر نبودند که به روند آموزش استفاده از توالت کودک نوپای خود سرعت بیشتری ببخشند. البته بهترین راه این است که کودک این فرآیند را با سرعت خودش و تشویق و حمایت والدین طی کند.

چالش بازاریابی، مخاطب قرار دادن هم مادران شاغل و هم مادران خانه دار ۲۵ تا ۳۴ ساله و متقاعد کردن آنها برای اینکه «حس کن و یادبگیر؛ آموزش دهنده های حرفه ای» می تواند به آنها و کودکانشان برای آموزش استفاده از توالت کمک کند. این کمپین مادران را در سطح عاطفی و عقلانی مورد هدف قرار داد. به صورت عاطفی: مادران می توانستند محصولات آموزشی آنها را قادر به تشویق کودکان نوپای خود می کنند. از نظر عقلانی: مادر ها می توانستند تشخیص دهند که محصولات آموزشی به آنها در انگیزش و توانمندی کودکان نوپا در استفاده از توالت کمک می کند. یک بازار هدف جانبی، مهد کودک ها و آمادگی ها بود، چرا که این اعتقاد وجود داشت که آنها تاثیر بسزایی بر روی والدین و چگونگی تصمیم گیری آنها برای آموزش کودکانشان دارند.

رقابت

در سال 1968 شرکت کیمبرلی- کلارک، که به خاطر محصولات سلولزی خود از جمله: دستمال توالت، دستمال حوله‌ای، و پد بهداشت بانوان، شناخته شده بود، با برند هاگیز، وارد بازار پوشک های کامل شد. این محصول باعث شد که این شرکت سلولزی 125 ساله در رقابت مستقیم با برند پمپرز از شرکت P&G قرار گیرد. در سال 1985 هاگیز از پمپرز پیشی گرفته بود و در مقام اول بازار پوشک کامل در آمریکا قرار داشت. در سال 1989 هاگیز اولین پوشک کامل شورتی آموزشی را برای کودکان نوپا با نام Pull-Ups  معرفی کرد. از اواسط دهه ی 1990 و در طول آن دهه، هاگیز در زمینه پوشک کامل و پدهای آموزشی، رهبر بازار بود و تا نیمه دوم سال 2001 معادل ۱۴ امتیاز از پمپرز جلوتر بود. کیمبرلی- کلارک در سال 2004 با معرفی خط تولید محصولات مراقبت از کودک خود با20 محصول تحت برند هاگیز، از تولیدکننده پیشرو در لوازم بهداشتی کودک به نام جانسون اند جانسون نیز پیشی گرفت. پیش از این خط تولید جدید، هاگیز تنها ۲ محصول در زمینه لوازم بهداشتی کودک داشت: حوله قابل شستشو و حوله یکبار مصرف کودک. لوازم بهداشتی جدید شامل شامپو، لوسیون و مایع شستشوی کره درخت روغن قلم و اسطوخودوس- بابونه، کرم های ضدعرق سوز شدگی و پودر بچه مایع می شد. برای ترویج این محصول جدید این شرکت از ایمیل های مستقیم، کااهای تبلیغاتی چسبیده به بسته های پوشک و پوشک کامل شورتی آموزشی هاگیز، پخش‌های تلویزیونی و تبلیغات چاپی اجرا شده توسط یک شرکت تبلیغاتی استفاده کرد.

برند پمپرز، خط محصولات جدید بهداشت فردی مخصوص کودکان نوپای خود را به نام کندو معرفی می کند
پمپرز پس از ایجاد توانایی در کودکان جهت استفاده از توالت از طریق پوشک های شورتی آموزشی خود، این آموزش را با معرفی یک خط تولید محصولات بهداشت فردی صرفاً برای کودکان، به یک سطح بالاتر برد. دستمال های مرطوب و صابونهای دست که برای کودکان ۲ تا ۷ سال طراحی شده بودند. برای اطمینان از اینکه این محصولات به کودکان برای یادگیری این اصول کمک می کنند، این دستمال مرطوب ها و صابون ها با رایحه ها و بسته بندی های جالب ارائه می شدند. این خط تولید جدید اولین سرمایه گذاری شرکت مادر برند پمپرز، P&G بر روی محصولات بهداشتی کودکان بود. راه اندازی کندو توسط یک کمپین تبلیغاتی ملی با یک شخصیت کارتونی به نام کندو فراگ و یک وبسایت جدید www.kidskandoo.com حمایت می شد.

1 شکل 1-قورباغه ی کندو

 

کارلیل هارمون که در سال 1947 به جانسون اند جانسون پیوست و اندکی پس از آن رئیس بخش تحقیقات مربوط به الیاف شرکت شد، نوعی منسوجات نبافته با قدرت جذب بالا برای استفاده در تولید پوشک های کامل ایجاد کرد. جانسون اند جانسون در سال ۱۹۴۸ پوشک های کامل چاکس را تولید کرد. در نهایت، با این وجود شرکت تولید پوشک را متوقف کرد و بر روی تولید آنچه که پیش از پوشک بر روی پوست کودک قرار می گیرد، تمرکز کرد. این شرکت به خاطر معرفی پودر بچه در سال 1890 بسیار شناخته شد. با اینکه این شرکت هیچ وقت مانند رقبای خود، کیمبرلی- کلارک و P&G در تولید پوشک های کاملتوسعه پیدا نکرد، اما کم کم تبدیل به رهبر بازار برای مواد بهداشتی کودک شد و در سال 1920 کرم کودک را به بازار معرفی کرد. در سال ۲۰۰۴ پودر بچه جانسون اند جانسون۶۰ درصد از سهم بازار و شامپو بچه آن ۷۰ درصد سهم بازار را داشت. شرکت جانسون اند جانسون، برای ترویج محصولات خود و اینکه به مصرف کنندگان نشان دهد که نیازهای تازه پدر و مادر ها را می فهمد، کمپین «صاحب فرزند شدن همه چیز را تغییر می دهد » را توسط یک شرکت بازاریابی و تبلیغاتی راه‌اندازی کرد. این کمپین که شامل تبلیغات چاپی و پخش های تلویزیونی می شد، به سبب تقویت تصویر برندی که خود پیشاپیش از تصویر قدرتمندی برخوردار بود، جایزه طلاییEFFIE را به دست آورد.

استراتژی بازاریابی

هنگامی که پمپرز محصول پوشک کامل شورتی آموزشی را تحت عنوان «حس کن و یادبگیر؛ آموزش دهنده های حرفه ای» در سال 2004 معرفی کرد، مسئولیت ایجاد یک کمپین بازاریابی برای دستیابی به اهداف متعدد را به عهده آژانس تبلیغاتی خود به نام ساتچی‏اند‏ساتچی گذاشت. علاوه بر چالش اصلی ایجاد سریع آگاهی از این محصول جدید برند پمپرز، از این کمپین انتظار می رفت که همچنین سهم بازار پوشک های شورتی کامل آموزشی را بالا برده و از برند محصول، پمپرز نیز حمایت کند. زمانبندی ترویج این کمپین بسیار مهم بود. باید والدینی مخاطب قرار می گرفتند که فرزندشان در حال آماده شدن برای ورود به پیش دبستان بودند، و از قانونی که جدیداً در پیش دبستانی ها اعمال شده بود، وحشت زده بودند، قانون بدون پوشک، به این معنی که کودکانی که آموزش استفاده از توالت را ندیده بودند، ثبت نام نمی شدند. کمپین «من می تونم!» در ماه اوت شروع شد، زمان بحرانی برای میلیونها والدین جهت آموزش استفاده از توالت به کودکان.

هزینه کمپین حداقل ۲۰ میلیون دلار برآورد شده بود، یک حمله رعد آسا چند وجهی بازاریابی بود که شامل نامگذاری ماه اوت به عنوان «ماه ملی ’ما می تونیم!‘ برای کودکان نوپا» توسط پمپرز نیز می شد. ساتچی‏اند‏ساتچی در پخش های تلویزیونی از موزیک متن “The Power” که در سال ۱9۹۰ توسط گروه موسیقی اسنپ اجرا شده بود نیز استفاده کرد. پخش های تلویزیونی در ماه اوت آغاز شدند. نشر تبلیغات چاپی در سپتامبر آغاز شد، همزمان با فعالیت های بازگشت به مدرسه. در این تبلیغ کودکان دوست داشتنی در حال بازی در موقعیت های مختلف با چهره های متعجب با زیر نویس «ای وای، انگار بازم باید برم» نمایش داده می شد. مجموعه تجهیزات آموزشی “Potty Power” (این مجموعه از مجرای خرده فروشی ها در سطح ملی و همچنین در فروشگاه های والمارت، تارگت و سیف وی فروخته می شد) نیز از این کمپین حمایت می کرد. این کیت شامل نکات آموزشی برای والدین، عکس برگردان برای جایزه به کودکی که به موقع خود را به توالت رسانده است، و یک سی دی موسیقی های محبوب کودکان، و همچنین موسیقی متن تبلیغ تلویزیونی می شد. برای والدینی که نگران تشویق کودکان خود بودند نیز یک چیپ پخش موسیقی که قابلیت متصل شدن به درپوش توالت را داشت نیز در این بسته در دسترس بود. به صورتی که کودک پس از انجام کار خود با فشار دادن آن جملات تشویقی از شخصیت های کارتونی دورای جستجوگر و یا مرد عنکبوتی می شنید. عکس این شخصیت‏ها همچنین بر روی پوشک های شورتی آموزشی نیز دیده می شد، دورا بر روی پوشک دختران و مرد عنکبوتی بر روی پوشک پسران.

نتیجه

نشانه هایی از این که این کمپین با بازار هدف خود، به خوبی ارتباط برقرار کرده است، شامل مطالعاتی می شد که نشان دهنده ۵۲ درصد یادآوری برند در میان مصرف کنندگان، پس از کمپین «من می تونم!» بود. علاوه بر آن، این کمپین به پوشک شورتی کامل آموزشی «حس کن و یادبگیر؛ آموزش دهنده های حرفه ای» کمک کرد تا 10 درصد سهم بازار پوشک های شورتی آموزشی را بدست بیاورد و در طول ۹ هفته پس از راه اندازی این کمپین، موفق شد۳۱ درصد فروش برنامه‌ریزی شده برای ۱ سال را انجام دهد. علاوه بر شناخت مشتری، این کمپین موفق به کسب جوایزی در صنعت تبلیغات شد. در سال 2005 کمپین «من می تونم!» موفق شد جایزه برنز EFFIE را از اتحادیه بازاریابی آمریکا برای افزایش آگاهی از برند محصول جدید پوشک شورتی آموزشی، دریافت کند.

شواهد نتایج

۱. نشانه های اولیه بدست آمده از نظرسنجی ها در خصوص پتانسیل موفقیت نشان از این داشت که کمپین «من می تونم!» به طور مؤثری عرضه محصول «حس کن و یادبگیر» را حمایت خواهد کرد.

یادآوری برند  52 درصد قانع کنندگی 20 درصد
جذابیت 20 درصد پتانسیل استفاده آزمایشی از محصول 40 درصد = بالاتر از متوسط
  1. کمپین «من می تونم» قطعا استفاده اولیه و آزمایشی محصول «حس کن و یادبگیر» را ارتقا بخشید.
  • «حس کن و یادبگیر» تقریبا 10 درصد سهم بازار پوشک های شورتی آموزشی را تنها با 60 درصد پخش خود بدست آورد.
  • «حس کن و یادبگیر» در طول ۹ هفته پس از راه اندازی این کمپین، موفق شد ۳۱ درصد فروش برنامه ریزی شده برای ۱ سال را انجام دهد که ۸۴ درصد بالاتر از حد انتظار بود.
  1. کمپین «من می تونم» سهم تعدادی شگفت انگیزی برای «حس کن و یادبگیر» بدست آورد و این موضوع با حداقل جایگزینی نسبت به محصولات اصلی پوشک برندEasy up صورت گرفت.
  • انتظار می رفت «حس کن و یادبگیر» 50 درصد رشد تدریجی در سهم تعدادی نسبت به محصولات اصلی برندEasy up داشته باشد ولی نتایج نشان دهنده افزایش 70 درصد بودند.
      رشد مورد انتظار (سهم تعدادی) رشد واقعی (سهم تعدادی)
«حس کن و یادبگیر» ۷.۷۲ درصد 9.53 درصد
Easy ups 17.67 درصد 15.55 درصد

کمپین «من می تونم» از سهم تعدادی کلی پوشک های شورتی آموزشی pampers حمایت کرد. و به هرکدام از آنها کمک کرد تا ۳۰ درصد سهم بازار پوشک های شورتی آموزشی را به دست بیاورند. و در این حین پوشک های Pull ups برند Huggies سهم تعدادی خود را از دست دادند.

ترجمه و تالیف: ژاله شادمانی، دکترمجید حسنی نژاد