محصولات کارخانه تا این زمان سفیدکننده بود و مایع ظرفشویی و جرم‌گیر و شیشه‌ پاک‌کن و نرم کننده حوله و لباس و پودر لباسشویی که همگی آن‌ها را با نام گلرنگ یا #گلرنگ_سوپر عرضه می‌کردم. نام پودری که برای #هتل_هیلتون تولید کرده بودم، گلرنگ سوپر بود و کم‌کم علاوه بر هتل هیلتون، در نقاط بسیاری برای آن مشتری‌های گوناگونی پیدا کردم. در سال 51 تعداد کارگرها به 36 نفر رسید و من شرکت #پاکشو را تشکیل دادم و از این زمان به بعد، دیگر محصولات را بسته‌بندی می‌کردیم؛ البته فله و بدون بسته‌بندی نیز فروش داشتیم. پیش از آن هم محصولات قالب داشتند اما به نام یک شرکت تولیدی #بسته‌بندی نمی‌شدند. در سال‌های 51 و 52 قیمت مواد اولیه افزایش پیدا کرد و رقابت تولیدکنندگان شوینده بسیار بالا گرفت. رقابت تنگاتنگ بود و مشکلات عدیده‌ای ایجاد شده بود. وضعیت شرکت #پاکشو متزلزل شد به طوری که احساس #خطر می‌کردم. شرکت مرتب زیان می‌داد. قیمت مواد اولیه بالا رفته بود و اتاق اصناف ایجاد شده بود و قیمت‌ها را کنترل می‌کرد. در حالی که قیمت مواد اولیه بالا رفته بود و محصول تمام شده قیمت بالایی پیدا می‌کرد، اتاق اصناف از افزایش قیمت‌ها جلوگیری می‌کرد و تولیدکنندگان اغلب متحمل ضررهای هنگفتی شدند. در این زمان قیمت نفت بالا رفته بود و کارخانجات صنعتی خارجی مواد اولیه را به تبع قیمت نفت بالا برده بودند. ما آن زمان در ایران تولید مواد اولیه نداشتیم و همه آن را از خارج وارد می‌کردیم. ناگهان مواد اولیه چند برابر شد و کارخانه‌داران ناراضی شدند و بعضی کارخانه‌ها تولیدشان متوقف شد. تولیدکنندگان در آن زمان خواهان حمایت از تولید نبودند و تنها می‌گفتند ما را در مضیقه قرار ندهید. من که این فضا را دیدم به دنبال #واردات رفتم. تعدادی کالا وارد کردم و با سود آن‌ها کارخانه را نگه داشتم و کارگرها را حفظ کردم. تا سال 53 مقاومت کردم و در سال 53 دوباره اوضاع روبه‌راه شد. در سال 54 هر دو کارخانه را به جاده کرج انتقال دادم. هنوز هم کالا وارد می‌کردم تا جلوی ضرر و زیان‌ها را بگیرم. کالاهایی با برند رکیت اند کلمن (Reckitt & Colman) از کشور انگلستان شامل #ماشین‌آلات، #ماشین‌های بیمارستانی، #زمین‌شوی و … . در این سال‌ها دیگر هیچ کارگری به کارگرها اضافه نشد، و البته با تلاش فراوان و زحمات بسیار هیچ کارگری هم کم نشد، تا زمان #انقلاب…

و این #داستان ادامه دارد…

#قسمت_هفدهم_دریاشود_آن_رود